غزل طنز به مناسبت عید فطر

 

غزل طنز به مناسبت عید فطر

 

خبر رسیده به ما از ستاد استهلال

نموده رو به سوی ما هلال عشق و حال

به جای هر چه نخوردیم و عقده شد... فردا

قرار ِ کلّه و ُ پاچه خوشا بر این اقبال

هوا هوای شکم دوستیُّ و بد مستی ست

دوباره در طلب خوردنم تمام سال

دوباره خاتمه ی خوردنم شود دلدرد

نبات می خورم و بر شکم ببندم شال

نمی کنم نفسی از کریم یاد چرا ؟!

دوباره ربِّ من روسیاه شهوت و مال

از انتظار فقط ذکر العجل بلدم

نشان منتظرش نیست غیر قیل و قال

 

**************

عید سعید فطر

 

چهارپاره – امام زمان و عید فطر


عید یعنی کنار تو بودن

                 بی تو عیدی نمی شود معنا

عید یعنی دمی که بر کعبه

                    می زنی تکیه پیش ما آقا

عید یعنی دمی که برگردی

                 بعد از آن روزها همه عید است

جمعه ای که کنار ما باشی

                   جمعه ی افتخار توحید است

جلوه ی ناب روی ماه تویی

                    تو صراط و سراج و راه منی

من غلام حریم نور خدا

                شکر حق که تو پاد شاه منی

ماه رحمت گذشت و خالی ماند

                  دست این روسیاه شرمنده

بنده ای ماند و عالمی تقصیر

                   بنده ای بی قرار و درمانده

قدر ِ قدر خدا ندانستم

                 ترک جرم و خطا نمی کردم

عید فطر آمد و دوباره به جز

                    کوله ای معصیت نیاوردم

زیر چتر کتاب بیداری

                     قول دادم به خالق کعبه

پشت کردم به عهد و پیمانم 

                  بار دیگر شکسته شد توبه

باز هم از تو غافلم ای وای

                   باز هم دلخوشم به غیر از تو

از تو دارم نفس ولی انگار

              هر نفس خواهشم به غیر از تو

شکر نعمت به جا نیاوردم

                    حرکاتم هنوز شیطانیست

سینه ام را گناه کرده سیاه

                   نور از پشت ابر پیدا نیست

ابر جرم مرا کنار بزن

                        تو به داد دلم برس آقا

می شود عید فطر پاکیها

                در نگاهت همیشه حس آقا

سینه ام چون ستاد استهلال

               جمعه ها می شود رصدخانه

با هلول تو می شود خورشید

                         قمری در مدار جانانه

چه نمازی امام آن موعود ؟!

               چه نیازی که قبله در محراب ؟!

چه بهاری بدون فصل خزان

                 چه دمی نوکر است با ارباب

 

**************

 

غزل – عید سعید فطر

 

عید عبادت آمده الحمدلله

فصل سعادت آمده الحمدلله

حیف از شب و روزی که رفت از دست ما حیف

امّا حلاوت آمده الحمدلله

گاه خدایی بودن و پاکی رسیده

اوقات رحمت آمده الحمدلله

شرح حدیث عاشقی پیداست امروز

پاداش غیرت آمده الحمدلله

می بارد ابر مغفرت دنیا چه زیباست

نور حقیقت آمده الحمدلله

هر کس گرفته نمره از حق با جواز ِ ...

شش دانگ جنـــّــت آمده الحمدلله

در سایه سار لطف رحمان جا بگیرید

حرف از شفاعت آمده الحمدلله

هر چند ماه فاطمه رویت نگردید

حتما ً به هیأت آمده الحمدلله

 

**************

 

مثنوی امام زمان و عید فطر

 

ماهروی دامن زهرا هلولت دیدنی ست

خال زیبای به روی گونه ات بوسیدنی ست

خاک پایت توتیای چشمهایم یار من

دلبر هفت آسمان صاحب زمان دلدار من

عید یعنی دیدن سیمای زیبای شما

فطر یعنی عطر خاک زیر پاهای شما

باز قدر  لیلة القدر خدا را باختم

آمدی پیشم نشستیُّ و تو را نشناختم

روزه دار فاطمه حتما ً دعایم کرده ای

گوش من پر بوده وَرنه تو صدایم کرده ای

کاش پشت تو نماز عید می خواندم ولی

می رسد بوی حضورت از سوی سیّد علی

جان زهرا یادگار حضرت حیدر بیا

این امانت را بگیر از دست این رهبر بیا

انقلاب ناب روح الله را تکمیل کن

عدل یعنی وصل تو آقای ما تعجیل کن

طالب خون شهید کربلا یابن الحسن

بی قراری می کنم این روزها یابن الحسن

بی قرار وصل روی توست هر روز و شبم

چشم بر راه توهستم مثل بی بی زینبم

 

**************


دوبیتی ماه مبارک رمضان

ماه رمضان ماه خدا ماه نیاز است

                                    باب کرم و توبه و رحمت همه باز است

راهی به سوی عرش خدا نیست به جز این

                                راه دل عاشق به سوی عرش نماز است

زمزمه های ماه مبارک رمضان


توضیح اینکه : زمزمه ها اشعاری به زبان عامیانه می باشند که سبک خاصی ندارند و عزیزان

 می توانند به سلیقه ی خود برای این اشعار سبک انتخاب کرده و اجرا کنند. یاحق   التماس دعا


مناجات – امام زمان و ماه رمضان

 

ماه عشقه  ماه روزه   ماه انتظار یاره

انتظار دلبری که  اعتبار روزگاره

روزگار چشماشو دوخته به راه سبز نگارم

امیدی به جز وصال گل فاطمه نداره

گل فاطمه کجایی ؟!  سر سفره ت کی نشسته؟!

می دونم سحر که میشه چشم تو ابر بهاره

دعای سحر شنیدن از لبای تو چه زیباست

لقمه ای که تو بگیری مزه ی بهشتی داره

قبل از افطار تو دعاهات یادی از این نوکرت کن

دعای تو نعمتا رو سر سفره مون میاره

نیمه شب تو عرش اعلی سفره ی روضه ت وا میشه

توی روضه حرف مشک و تیر و چشم تکسواره

یا اباالفضله رو لبهام یا اباالفضله رو لبهات

ما ابوفاضلی هستیم دل به دل چه راهی داره !!!

تو رو به حقِّ اباالفضل دلمو کربلایی کن

کربلا بهشت عشقه قرار هر بی قراره

قرار ما هیأتیا شب جمعه توی اون صحن ...

صحن شاهی که سرش رو نیزه چشم به راه یاره

بیا آقا  اباصالح (4)

 

**************

 

مناجات ماه رمضان و روضه ی حضرت رقیه با استفاده از دعای ابو حمزه ثمالی

 

داره بارونی میشه چشمای عاشق دوباره

دوباره با آه و ناله داره چشمام می باره

صدای العفو قلبم توی سینه م پیچیده

سینه ای که با دم خدا خدا بی قراره

خدایا منو برای بدیّام عذاب نکن

که همین بنده ی بد جز تو کسیّو نداره

امیدم فقط تویی می خوام تو رو صدا کنم

هر کی جز تو رو بخونه آخر کارش زاره

تویی تنها رفیقی که سرپوش عیب منه

صبر تو ضامن آبروی این گناهکاره

درای دعا همیشه توی درگاهت بازه

بنده ی بدم به لطف و رحمتت امیدواره

یا غیاث المستغیثین  آی خدای مهربون (4)

تو رو به روضه خون کنج ویرون قسم میدم

همونی که چشماش از ضربه ی دشمنا تاره

اونیکه نیمه ی شب  مسافرش رو دامنش

جا می گیره تا سر خاک آلودو  نگهداره

قسمت میدم به اون دختری که موش خونیّه

اون سه ساله ای که خونده روضه های گوشواره

حقِّ دردونه ی ارباب   حقِّ زهرای حسین

نذار دست خالی بره عاشقی که گرفتاره

دستای خالیمو پر کن بذار کربلایی شم

بذار پامو بذارم تو صحن دلبر دوباره

یا رقیّه یا حسین و   یا رقیّه یا حسین (4)

 

**************

 

مناجات – ماه رمضان در تابستان

 

بهار خدا تو سوز روزای گرم تابستون

چقدَر قصِّه ی تلخ و شیرین آورده برامون

گرمای این روزا انگار مثل گرمای غدیره

تشنگیم به شوق وصل پرچم عشق امیره

آفتاب تند و بی رحمش صورتا رو می سوزونه

روضه ی بیت الاحزان فاطمیّونو می خونه

انگاری باز دو تا غنچه سایه بون یاس زردن

روشونو سپر روی  سپر حیدری کردن

انگاری یه مرد داره از تخته ها تابوت می سازه

فراری از نور روز شب می ره تشییع جنازه

سحر از فرق دو تای امیر لافتی میگه

شبا از چشم یتیم و برق نون و خرما میگه

از یه شاه میگه که زیرآفتاب داغ تابستون

یا داره چاه می کنه یا کار می کنه تو نخلستون

آفتابش یادآوریِّ روزای تلخ فراقه

وقتی سرنیزه ی میخ در واسه یه سینه داغه

آفتاب داغی که داره به دلش بغض مولا رو

داغتر از قبل می سوزونه دل شاه کربلا رو

این روزا وقتی که روزه می کنه لبا رو تشنه

تداعی میشه تو ذهن روضه خونا برق دشنه

مثل آتیش داغه امّا دامن طفلی نسوخته

بازارش گرم دعاسو سه ساله رو نفروخته

الهی به حقِّ ارباب  این گنهکارو تو دریاب (4)

 

**************

 

مناجات – استفاده از دعای خمسه عشر – روضه حضرت عبّاس

 

من که قدرتی ندارم تو خودت منو نگهدار

تا که حیله های شیطون نکنه منو گرفتار

نذار روزگار منو از تو غافل کنه خدایا

بی نگاهت با تو موندن غیر ممکنه خدایا

گناهام لباس ذلــّت به تنم کرده می دونم

واسه عزّت راهی نیست جز اینکه از لطفت بخونم

برای دل شیکسته م درمونی جز تو ندارم

خاضعانه تو حریم آسمونیت پا می ذارم

تو اگه منو برونی به کی رو کنم الهی

منو برنگردونی که ندارم جز تو پناهی

بنده ی رسوای تو از ستّاریت داره می خونه

ایشاالله  بازم تو محشر عیبامو حق می پوشونه

یا غیاث المستغیثین (4)

توی نعمتات همین بس که منو احساسی کردی

من بی خونه رو یا رب تو بیت العبّاسی کردی

مادر سادات یادم داد رمز آمرزشو یارب

راه رحمت تو اینه روضه ی عبّاس و زینب

به امیدی که اباالفضل می ده به زینب کبری

نذار ناامید بذارم پامو تو شبای احیاء

به همون مشکی که مونده روی خاکا پاره پاره

به نگاه عمو عبّاس به لبای شیروخواره

به دو تا دست جدای یل خیمه ها نگام کن

من مجرمو ببخشو راهیِّ کرب و بلام کن

یا ابوفاضل اباالفضل (4)

 

**************

 

  مناجات – امام زمان و روضه حضرت زهرا

 

 کاشکی میشد تو مناجات کنار آقام بشینم

شایدم اینجا نشسته من نمی تونم ببینم

کاشکی میشد با صدای الهی العفو آقا

بارونی شه توی هیأت چشمای این گریه کنها

کاش میشد با دم یا رب یا رب مهدی بسوزیم

روی منبر روضه می خوند تا ما چشم بهش بدوزیم

می رسید با یه مناجات رو به قبله گاه حاجات

یوسف فاطمیّون به روضه ی مادر سادات

از مادر می گفت و می ذاشت پاشو تو شهر مدینه

تا بگیره انتقام لگد و سیلیِّ کینه

برای قصاص یاسی که توی کوچه ها پژمرد

نعره می زد یا علیُّ و تیغ حیدرو می آوُرد

آخه دستای باباشو کینه ی مدینه بسته

صورت مادر نیلیِّه دنده و پهلو شیکسته

عمو مجتباش گذاشته از غما صورت به دیوار

شاه کربلا میگه از غم مادر با علمدار

یا اباالفضلی بگو و برو تا مدینه آقا

دل زهرا که آروم شد پا بذار تو صحن سقــّــا

همراه سینه زنای شاه احساس و گل یاس

روضه ی مشکو بخون با گریه رو به کفُّ العبّاس

با حسین و ابوفاضل  با علیُّ و خود آقا

برای به حق رسیدن ذکر لبهامه یا زهرا

مادرم زهرا یازهرا (4)

 

**************

 

مناجات – توسّل به امام حسن

 

وقتی بیراهه می رم راهو به من نشون میدی

وقتی خوابم می بره میای منو تکون میدی

نمی ذاری که خواب غفلت من سنگین بشه

نمی ذاری بنده ی رو سیاهت غمگین بشه

وقتی پام داره می لغزه زود می گیری دستمو

تو چه خوب می خری این سوز دل شکسته مو

فراموشم نمی شه تو همیشه یاد منی

می دونم که عاشق زمزمه ی یا حسنی

می دونم که دوست داری زمزمه ی عاشقارو

تو داری هوای این نوکرای بی ریا رو

تو رو به حقِّ حسن جلا به این سینه بده

آی خدا حواله ی سفر به مدینه بده

به کریم اهل بیت قسم میدم تو رو کریم

نذار که دست خالی برم از این شهر عظیم

تو رو به بغض گلوی حسن ابن فاطمه

شب قدر بهم بده صفا و اشک و زمزمه

رشته ی دلو بزن گره به رحمتت خدا

عزّتی بهم بده به حقِّ عزّتت خدا

به اونی که راز مادر دلشو می سوزونه

بگو ابر ستــّــاریت عیب منو بپوشونه

حقِّ ماه رمضون بنده تو راهنمایی کن

به هوای روز موعود دلمو هوایی کن

برای یاریِّ دلبرم دلو آماده کن

تو سپاه مهدی از نوکرش استفاده کن

به کریم اهل بیت قسم منو ببخش خدا (4)

 

**************

 

مناجات – توسّل به امام حسین

 

گفتم برای آشتی بیام خدا سراغت

می سوزه دلم تو شعله ی هجر و فراقت

شرمنده ی درگاه توام چیزی ندارم

پرونده ای از جرم و خطا دارم میارم

به صورت من نگاه نکن که روم سیاهه

آخه نامه ی اعمال من پر از گناهه

بخشندگیِّ تو منو اینجا می کشونه

آخه آتیشت پشیمونو نمی سوزونه

باز واسه ی توبه به سوی قبله نشستم

پر از آه و ناله شده این دل شیکسته م

من عبد گنهکارمو تو ربِّ غفوری

من روسیاهو تو معدن و منبع نوری

منو نرونی که همدم ناله و شینم

بدم ولی از اهالیِّ عشق حسینم

بدم ولی با روضه ی ارباب خو گرفتم

از سینه زنی عزّت و آبرو گرفتم

چشمام شده به پرچم سرخ دوخته به وَالله

سینه م میون سینه زنی سوخته به وَالله

سوختم با غم و غصِّه های ماه محرّم

حق دارم اگه از تو بخوام نرم جهنّم

من نوکر ارباب کرم بودمو هستم

من دل به تو و شفاعت حسینی بستم

تنها امیدم عفو خدای عالمینه

گنهکارم امّا به خدا آقام حسینه

یا رب به حسین فاطمه  الهی العفو (4)

 

*************

 

مناجات – روضه حضرت علی اصغر

 

یا رب به پر خونیِّ قنداقه ی اصغر

از جرم و خطای من بیچاره تو بگذر

یا رب به تلذ ِّیِّ علی اصغر ارباب

این عبد گنهکارو گرفتارتو دریاب

یا رب به گلویی که سه شعبه کرده پاره

امشب تو به این بنده ی مجرم کن نظاره

یا رب به دل شکسته ی ربابه و شاه

از قدر شب قدر خودت کن منو آگاه

یا رب به امید نا امید شده ی مادر

منو ناامید نکن توی صحنه ی محشر

یا رب به سر کوچیکی که رو نیزه بردن

حسینو به دادم برسون لحظه ی مردن

یا رب به لالاییِّ خیالیِّ ربابه

بدون که امیدم رحمت روز حسابه

به حقِّ علی اصغر شاه  الهی العفو (4)

 

*************

 

مناجات – روضه حضرت زهرا

 

جز تو کسیّو ندارم تویی که مهربونی

شک ندارم خدایا این عبدُو نمی سوزونی

آتیش خشم تو واسه دشمنای فاطمه ست

اونا که کشتن مادرم زهرا رو تو جوونی

اونا که دست علیّو توی مدینه بستن

با سیلی روی گل یاسو کردن ارغوونی

اونا که با لگد میخو فرو تو سینه کردن

یه کاری کردن قامت فاطمه شد کمونی

اونا که راه مادرو میون کوچه بستن

با ضربه شون دیده ها شد کم سو توی جوونی

اونا که با فتنه هاشون علی خونه نشین شد

مزار کوثر نبی شد بی نام و نشونی

می دونم که میگذری از خطاها و گناهام

می گی برو سوی بهشت تو از فاطمیّونی

عمری بده بهم خدا که ببینم تو دنیا

به پا میشه دولت عدل صاحب الزّمونی

یا ارحم الرّاحمین (4)

 

*************

 

مناجات – روضه حضرت عبّاس

 

زندگیم گیره اگه رحمت و جودت نباشه

خدا اون روزو نیار که بنده ت از تو جداشه

با تو که باشم تموم لحظه ها به کاممه

روزگار مهربونه دور فلک به ناممه

تو رو که داشته باشم لحظه ها شیرینه خدا

کوله بار جدایی از تو چه سنگینه خدا

مهربون مهربونا دست بنده تو بگیر

بنده ی مجرمت اومده سراغت سر به زیر

سر به زیر اومدم امّا  می دونم که غفّاری

می دونی دوست دارم خوب می دونم دوسم داری

دوست دارم دوست داشتنی باشم توی درگاه تو

کمکم کن بدونم قدر تو رو تو ماه تو

تو رو به دست اباالفضل دستامو خالی نذار

تو رو به اشکای مشک چشمامو کن ابر بهار

تو رو به فرق سری که شد شکسته با عمود

بچشون بهم خدا شیرینیِّ حال سجود

تو رو به مادری ِّ فاطمه توی علقمه

بده حال دعا و راز و نیاز و زمزمه

تو رو به برادری که قدِّش از غم شده تا

منو پاک کنو بذار خاکم کنن تو کربلا

تو رو به ناامیدیِّ رباب و زینب و شاه

تو حریم عاشقی بده به عاشقت پناه

تو رو به روضه خون علقمه آقامون قسم

بده امشب به منم حواله ی بین الحرم

تو رو به حقِّ اباالفضل بگذر از گناه من (4)

 

*************

 

مناجات – روضه حضرت رقیّه

 

تو که مهربونی  عذابم نکن

به حقِّ رقیّه  جوابم نکن

به جز توکسیّو ندارم خدا

بدی کردم امّا عتابم نکن

اگه روسیاهم اگه عاصیَّم

گنهکار و مجرم خطابم نکن

به روی کبود سه ساله قسم

توی آتیش خشمت آبم نکن

به گوشای پاره منو محروم از

همین رحمت بی حسابم نکن

به چشمایی که سیلی سو شو گرفت

اسیر غم و اضطرابم نکن

به پاهای پرآبله  یا کریم

جدا از خط بو ترابم نکن

به اون دختری که تو ویرونه مُرد

تو صحرای محشر خربم نکن

به چشم انتظاریِّ زهرا بیا

گرفتار غفلت و خوابم نکن

بذار منتظر بمونم تا ظهور

به حقِّ رقیّه جوابم نکن

الهی الهی پناهم تویی (4)

 

*************

 

مناجات – شب قدر

 

شب عفوه شب رحمت شب بخشش شب نوره

بساط بخشیدن من توی آسمونا جوره

شب قدره شب حیدر شب قرآن شب پاکی

متوسِّل میشم امشب من به یه چادر خاکی

متوسِّل به شهیدان متوسّل به حسینم

هواییِّ کربلا و کوی بین الحرمینم

تو رو به خون شهیدان تو رو به ارباب بی سر

امشب از جرم و گناه من بیچاره تو بگذر

تو رو به آقایی که شد غرق خون سرش تو محراب

خدایا بنده تو امشب بیشتر از گذشته دریاب

روزیِّ خوبی برای امسالم خدا رقم کن

قسمتم خاک بقیع و نجف و بین الحرم کن

قسمتم کن که همیشه پای این بیرق بمونم

تا نفس دارم خدا از حقُّ و حقیقت بخونم

کمکم کن پای دینم بمونم مثل شهیدان

به ولایت دل ببندم بمونم تو خطِّ قرآن

هر چی دارم از علیّه کس و کار من علیّه

تو شب قدر تو یا رب ذکر من علی علیّه

تو رو به مسجد ومحراب تو روبه اذان مولا

تو رو به مظلوم اوّل  ماها رو عفوکن خدایا

خدایا به حقِّ حیدر    از من آلوده بگذر (4)

 

*************

 

مناجات – روضه حضرت علی

 

 گناه بنده تو ببخش به حقِّ مرتضی علی

درسته که بده ولی اومده پیشت با علی

درسته که گنهکاره امّا خدا دوست داره

نفس نفس که می زنه می خونه ناد یا علی

تو رو به آقایی که شد تو مدینه خونه نشین

به نون و خرمایی که برد واسه یتیم بابا علی

به چاهی که شد مَحرم آه امیر لا فتی

به ناله هایی که زده توی نخلستونا علی

به سجده های کامل و به بندگیِّ خالصش

به ضربه هایی که زده فقط واسه خدا علی

به اون نماز آخرش به خون جاری از سرش

به لحظه ای که رستگار شد توی سجده گاه علی

به ساعتی که تکیه کرد توی کوچه به حسنین

یه دمی که واسه دل زینب وایساد رو پا علی

به کاسه ی شیر یتیم  به آه و ناله ی حریم

به نسخه ی أمّن یُجیب کاش بگیره شفا علی

به دلخوشیِّ کودک یتیم و پیر خسته دل

منو ببخش به وسعت کرم مرتضی علی

منو ببخش و راهی کن به نجف و کرب و بلا

دوباره دل پر می زنه واسه ایوون طلا علی

علی علی علی علی (4)

 

*************

 

مناجات – آخرین روزها

 

روزا و شبای ماهت خوشه امّا داره میره

امّا این عبد گنهکار هنوزم خدایا گیره

من به لطف و رحمت تو شک ندارم امّا یارب

دل من تو بند جرم و گناه و لغزش اسیره

دیده هام شبیه ابر بهاری داره می باره

گریه کلِّ هستیِّ این بنده ی زار و فقیره

می خری خدای خوبم شور چشمامو چه شیرین!!!

اینه حکم خدایی که خیلی غفــّـار و مُجیره

بارون عشق تو داره می باره رو سر دنیا

شده به درگاه رحمت چشمای این بنده خیره

کوله بار جرم و عصیان روی دوشمه خدایا

عبد مجرم و خطاکار تو حریمت سر به زیره

اگه تو منو نبخشی ندارم دیگه پناهی

ولی هیچکی از در این خونه دست خالی نمی ره

دستامو بذار  تو دست یوسف زیبای زهرا

سر این سفره ی رحمت بده به این بنده جیره

یا کریم  الهی العفو (4)

 

**************

 

مناجات – وداع با ماه مبارک

 

روزای ماه خدا شبای رحمت الوداع

بهترین لحظه های فصل عبادت الوداع

آسمون بندگیُّ و اشکای شرمندگی

تشنگی ُّ و امتحان استقامت الوداع

بــِــکَ یا الله شبهای خداییِّ امید

لکَ لبّیک دلای با لیاقت الوداع

کاش میشد تموم سال مثل همین ماه بمونم

مناجات و گریه ی با قصد قربت الوداع

نگاه آسمونی به آسمون عاشقی

دعای العجل سفره ی نعمت الوداع

خدا می دونه چقدر دلم واسه تو تنگ میشه

مگه میشه فراموش اینهمه شوکت الوداع

الهی بازم بشم مهمون ماه رمضون

ذکر یا ربِّ شبای ناب هیأت الوداع

الهی سال دیگه با آقامون تو کربلا

بکنیم همچی شبی با خدا صحبت الوداع

 

*************

اشعار ماه مبارک رمضان


غزل امام زمان و ماه مبارک رمضان

 

نان و پنیر سفره ی افطارم از شما

آه و نگاه و ضرب دل زارم از شما

آهنگ قلب بی رمق و هِــق هق گلو

العفو و آه و چشم گهربارم از شما

ماه خدا رسید و مــَــهم پشت ابرها

پنهان شدی و غصّه و غم دارم از شما

با بالهای ندبه سوی توبه گاه عشق

پرواز کرده سینه ی سرشارم از شما

سرچشمه ی دعای فرج شد لب من و ...

سرمنزل هر آنچه به سر دارم از شما

راهی به سوی کوی خداوندیِّ نجات

آقا نشان بده ره دیدارم از شما

یار رفیق مانده و آلوده باش تا

قدرم دهد به قدر سر و کارم از شما

در ماه نور روز ظهور تو آرزوست

دل می دهم به تو که دلی دارم از شما

 

*************

 

غزل امام زمان و ماه مبارک رمضان

 

سفره ای بنداز و من را هم کنارش جا بده

یا کریم  ابن ُ الکریم روزیِّ سائل را بده

لقمه ی نانی بگیر و پر کن این دست فقیر

با نگاهی پاسخ این سینه ی شیدا بده

روزه دار فاطمه بین قنوت نافله

مثل مادر تک تک ِ همسایه ها را جا بده

لحظه ی افطار می دانم دعایم می کنی

با دعای خود به عاشق قوّت نجوا بده

در نیایش می چکد اشک تو روی گونه ات

در میان گریه آقاجان دم ِ سقــّــا بده

" در کنار علقمه سروی ز پا افتاده است "

شرح احوال دودست و چشم و قد ِّ تا بده

" از حرم زینب بیا عبّاست آخر کشته شد"

باز دلگرمی به شاه تشنه و تنها بده

 

**************


غزل امام زمان و ماه مبارک رمضان

 

مهمان شدن به خوان شما مزّه می دهد

افطار و لقمه نان شما مزّه می دهد

در هر سحر دعای فرج برلبم نشست

این العجل به جان شما مزّه می دهد

قرآن پشت پرده بخوان سوره ای که وحی

با لهجه و بیان شما مزّه می دهد

هر چند خواب روزه ی مؤمن عبادت است

رویا پر از نشان شما مزّه می دهد

بر سفره ی سحر که نبودم  نماز صبح

بیدار کن تکان شما مزّه می دهد

تعجیل کن بیا که شب قدر می رسد

احیاء چه با دهان شما مزّه می دهد

ای کاش تو اقامه کنی این نماز عید

قد قامت و اذان شما مزّه می دهد

 

*************

 

غزل امام زمان و ماه مبارک رمضان

 

سفره ی افطار خود را پهن کردی در کجا ؟!

سامرا یا   طوس یا   کنج بقیع   یا کربلا؟!

لقمه ی نانی بگیر و عاشقت را سیر کن

جان من آقا فدای لقمه ای نان شما

نان تو از جنس نان نیمه شبهای علیست

نیمه شب  شاه عرب   نان و رطب   سهم گدا

مثل حیدر نیمه ی شب خانه ها را در بزن

منتظر داری میان تک تک این خانه ها

کوچه و پس کوچه های سینه ام بی تاب توست

ضربه های قلب من می گوید آقا جان بیا

مادرت چشم انتظار لحظه ی دیدار توست

تو بیاور بهر زخم سینه و پهلو دوا

چاره ی غمهای زهرا وارث مولا بیا

العجل دارُالشِّفای دردهای قلب ما

 

**************


غزل مناجات


 دنیای پر فریب مرا کور کرده است

این فرع از اصول مرا دور کرده است

شیطان برای اینکه جدا باشم از خدا

دورم بساط عیش و طرب جور کرده است

شیرینیِّ نوای تو را حس نمی کنم

گویا گناه  طبع مرا شور کرده است

هر چند مجرم و بدم امّا ببین کریم

مهمان مرا  به ماه پر از نور کرده است

قدری برای قدرشناسی نداشتم

ناممکنم به واسطه مقدور کرده است

این بی بها  به نام علی پر بها شده

من را غلام فاطمه منظور کرده است

پوشانده پیش خلق عیوب و خطای من

ستـــّــار عار  ِکار چه مستور کرده است؟!

آقا کنارم آمد و او را ندیده ام

 دنیای پر فریب مرا کور کرده است

 

**************

 

غزل مناجات

 

حس می کنم شمیم خوش ماه یار را

آهنگ ربّنای لب نوبهار را

کم کم صدای آه سحر می رسد به گوش

آهی که زنده کرده دل بی قرار را

بیدار کرده هاتف درگاه عاشقی

با صوت عاشقانه ی خود روزگار را

گوش دلت که باز کنی نوش می کنی

نجوای آسمانیِّ شب زنده دار را

راهی به سوی عرش خداوند وا شده

باید گرفت از دل تیره غبار را

با یا علی  برو به سوی خالق عظیم

بشکن به یُمن ذکر غفور این حصار را

رحم رحیم  سهم دل صاف و صیغلیست

صیغل بده به توبه ی خود قلب تار را

توبه پلی ست از دل ما تا حریم عشق

باید نشانه رفت دل افتخار را

با افتخار بال و پر توبه وا کنید

دعوت کنید در حرم گریه یار را

از توبه تا دعای فرج می شود شنید

آوای ندبه های پر از انتظار را

 

**************


غزل مناجات – روضه ی حضرت علی اصغر

 

این روزها که تشنه لبم مثل دلبرم

یاد رباب و قحطیُّ و لبهای اصغرم

سوز عجیب تشنگی ُّو هُرم آفتاب

گهواره و تلذ ّیُّ و شش ماهه ی حرم

گویا صدای العطش از خیمه می رسد

هَل مِن مُعین شده دم لبهای سرورم

افطار روزه دار حرم باز می شود

با تیر حرمله به روی دست دلبرم

لبخند او بلای دل شاه کربلاست

طنّاز  ناز کن   پدرم    ناز می خرم

شاید سرت به نیزه نباشد دم غروب

آماده شد برای تو قبری به خنجرم

یا رب به حلق اصغر و شرمندگیِّ شاه

ما را ببخش حضرت ذو المنِّ و الکرم

ماه مبارک رمضان عید بندگی ست

دیدار دلبر است  تمنّای آخرم

 

**************

 

غزل مناجات و قسم حضرت عبّاس

 

گنهکارم ولی این شد شعارم

اباالفضلی خدا را دوست دارم

اباالفضلی امیدم رحمت اوست

اگر چه مجرم و خاطیُّ و زارم

اباالفضلی شدم دلبسته ی او

گرفتار نگاه لطف یارم

اباالفضلی خدایم مهربان است

به فضل و مغفرت امّیدوارم

اباالفضلی دو دستم را گرفته

به احسان حریم او دچارم

اباالفضلی گرفتار حسینم

گرفتاریِّ دلبر افتخارم

اباالفضلی به راه یار چشمم

خدا را شکر من چشم انتظارم

اباالفضلی تو عفوم کن خدایا

که جز عفو تو امّیدی ندارم

 

**************

 

غزل مناجات – روضه حضرت رقیّه

 

مرا ببخش که تو مهربان و رحمانی

نگفته های دلم را تو خوب می دانی

دوباره بغض گرفته گلوی من را کاش

شود به لطف نگاه تو دیده بارانی

هزار مرتبه ازگــَــبر بدتر است کسی

که ناامید شده از تو   در مسلمانی

امید من به تو و توبه و پشیمانی ست

دوباره سهم دل عاشقم پریشانی

تو را به رحمت و غفران تو قسم یا رب

مرا رها کن از این قید و بند نفسانی

بیا وُ درگذر از لغزشم وگرنه  دهم

تو را قسم به غم بی کسیُّ و حیرانی

تو را قسم به سه ساله  به صورت نیلی

به پای زخمیُّ و روی کبود و ویرانی

به مو و دامن و قلبی که سوخته سوگند

به آن سری که نشسته به روی دامانی

تو را به حقِّ رقیّه به آن دمی که جواب

به ضرب کعب نی آمد برای قرآنی

مرا ببخش به آن روضه خوان دق کرده

مرا ببر به سوی آن نگار روحانی

 

**************

 

غزل مناجات – روضه حضرت زهرا

 

به حقِّ فاطمه من را ببخش یا الله

مرا به حضرت زهرا ببخش یا الله

به آن نماز شکسته به پهلویی که شکست

به قامتی که شده  تا  ببخش یا الله

به حقِّ صوت بلال و به کوثر بی حال

به چاه و ناله ی مولا ببخش یا الله

به آه کوچه ی تنگ و به یاس نیلی رنگ

به خاک چادر غمها ببخش یا الله

به روضه ی در و دود و غلاف و دست کبود

به خون بستریِّ ما ببخش یا الله

به غسل نیمه شب و اشک دیده ی زینب

به بی قراریِّ بابا ببخش یا الله

به قبر مخفیِّ مادر به صبر آن دلبر

به روضه خوانیِّ آقا ببخش یا الله

به بی قراریِّ کعبه به هِق هق ِ ندبه

به جمعه های تمنّا ببخش یا الله

 

**************

 

 غزل مناجات – روضه امام حسین

 

من از حسینم و تو با حسینیّون همراه

تو را به شاه کرم رد مکن مرا الله

به لعل تشنه ی ارباب و اصغر بی تاب

مرا ببخش  و مران لحظه ای از این درگاه

به آه علقمه و غربت حسین غریب

به آن دمی که ستم خنده زد به ماتم شاه

به تکــّــه های جوان و حصیری از روضه

به جسم لِه شده در زیر سمِّّ اسب سپاه

به ساعتی که امیر از فراز زین افتاد

به تلِّ غصّه و شیبُ الخضیب و زینب و آه

به خنجر و سر و پیکر  به چکمه و سینه

به آن سری که شده روی نی مسافر راه

به آنکه گوشه ی گودال می زند ناله

به دختری که شده روضه خوان شام سیاه

به حقِّ طالب خون حسین مظلومت

بیا و بُگذر از این روسیاه در این ماه

ببخش و جا بده در لشکر نگار مرا

تو را به دلبر بی سر أَغثنی یا الله

 

**************

 

غزل مناجات – با استفاده از دعای ابوحمزه ثمالی : أبکی .....

 

با یاد روز حادثه ها گریه می کنم

از خوف خشم و قهر خدا گریه می کنم

با یاد ساعتی که شود روح از بدن

با امر عرش عشق جدا گریه می کنم

با یاد قبر تار و فشار لحد به تن

یاد جواب چون و چرا گریه می کنم

با یاد محشر وتن عریان و کوله ی ِ ....

سنگین بار جرم و خطا گریه می کنم

با یاد برزخ عمل و نامه ی سیاه

با فکر شرم روز جزا گریه می کنم

با یاد عدل ناب تو و ساعت حساب

وَ با امید فضل خدا گریه می کنم

با یاد آنکه هیچ ندارم به جز حسین

با روضه های کرب و بلا گریه می کنم

با یاد آن شبی که نشستیم در حرم

ناله زدیم واعطشا  گریه می کنم

با یاد نیزه ای که سوارش سری جداست

همراه آه نافله ها گریه می کنم

با یاد غایبی که نیامد دلم شکست

هر جمعه با دعای بیا گریه می کنم

 

**************

 

غزل مناجات

 

باران گرفت و شست هر آنچه که شستنی ست

با آنکه با خبر شده  سِرَّم نگفتنی ست

حال و هوای توبه اگر گفتنی نبود

آه ندامتی که برآمد شنیدنی ست

نادانیّم کشانده مرا روبروی تو

وقتی خدا تویی چه نیازی به دشمنی ست ؟!

آه ای پناهگاه دل بی قرار من

باد غرور بنده سزاوار سوزنی ست

هیچی پر از تکبّر و خود خواهیّم خدا

کِبر فقیر موجب دوریّش از غنی ست

خالی کن از غرور مرا تا دم ظهور

پَر  وا کنم به سوی نگاری که دیدنی ست

 

        *************

 

غزل پیوسته – مناجات

 

از روزهای گرم تابستان گذر کن

از خواب بگذر سینه را نذر سحر کن

روزه که می گیری نگاهت را نگهدار

از دیدن هر چه به جز خالق حذر کن

دل را به درگاه خدا بسپار بی شرط

با ربّنا خواندن به عرش حق سفر کن

از قید این و آن بکــَــن خود را پس از آن

هر جا که رفتی بر خداوندت نظر کن

 

آری خدای ما کریم و مهربان است

پروردگار اهل خاک و آسمان است

 

سوی حریم مغفرت دست نیازم

در ماه غفران غرقه در صهبای رازم

با یا علیُّ  یا عظیمُ  یا غفورت

کوک است ذکر لعل و ضرب قلب و سازم

وَالله جز درگاه تو جایی ندارم

معشوق من با عشق پاکت در نمازم

تو بنده ی بد را هم از در رد نکردی

این رحمت و لطف خدایم را بنازم

 

من بی قرار و نغمه ی یارب  قرارم

آلوده ام امّا  خدا را دوست دارم

 

یا رب قرار سینه های بی قراری

تو در دل قلب کویریَّم بهاری

تو خوب می دانی شما را دوست دارم

من خوب می دانم که ما را دوست داری

پوشانده ای عیب و گناهم را خدایا

تو آبروی بنده ی خاطیُّ و زاری

شکــّــی به لطف و رأفت و عشقت ندارم

مهمان شدم تا باز بر جانم بباری

 

باران رحمت را فرود آور خدایا

از بنده ی شرمنده ات بگذر خدایا

 

ماه خدا عید است پس عیدانه دارم

با تو کلامی خالص و مردانه دارم

توبه نمودم قول دادم پس  پس از این

حال نویی در بین شهر و خانه دارم

دیگر نمی رنجانم از کارم پدر را

دیگر هوای مادرم  جانانه دارم

دیگر نمی گویم دروغ و هجو   هرگز

با اهل غیبت شیوه ای خصمانه دارم


بستم برای بندگی با عرش عهدی

چشم انتظارت مانده ام برگرد مهدی

  

**************

 

غزل مناجات

 

شب و روز از تو می خواهم به جز تو

تو راهم دادیُّ و راهم به جز تو

تو ماهی خلق کردی تا بیایم

سراغ هر که می آیم به جز تو

کسی جز تو دوای درد من نیست

به دنبال همه هستم به جز تو

تویی حلــّال کلِّ مشکلاتم

به سوی هر که رو کردم به جز تو

تو ستــّـارالعیوبی من خطاکار

هوای هر که را دارم به جز تو

تو برگردانم از بیراهه ها... قول

از این پس من نمی خواهم به جز تو

بده پایان به شام انتظارم

نمی داند کسی حالم به جز تو

 

**************

 

غزل مناجات – استفاده از دعای خمسه عشر

 

جز تو کسی نیست پناهم شود

پوشش عصیان و گناهم شود

با خبر از حال منی عفو کن

تا که سفیدی به سیاهم شود

مضطر و بیچاره ی لطف توام

کاش همین تحفه ی ماهم شود

کوه خطا دارم و بی فضل تو

دیده کجا این پَر کاهم شود ؟!

خیر من از کاه کمی کمتر است

خیره به رحم تو نگاهم شود

ضعف من زار ببین و مخواه

هر هوسی سبز به راهم شود

نیست به جز اشک مرا ثروتی

چشم ترم علّت جاهم شود

روضه بخوانید که باران شوم

تا که مَلک شاهد آهم شود

وای حسین  وای عطش  کربلا

بر سر نیزه سر شاهم شود

 

*************

 

غزل مناجات – روضه امام حسین

 

با نگاه تو شدم عاشق ارباب کریم

به حسینت قسم این گمشده دریاب کریم

روسیاه آمدم امّا تکیه گاهم شاه است

آمدم با سر خونین سوی محراب کریم

بگذر از جرم و خطایم به غروبی که گذشت

از سر عمّه ی سادات و حرم آب کریم

آب و آتش با هم از دشت غم آمد به حرم

عفو کن عفو به آن دختر بی تاب کریم

این طرف دختر دردانه ی حیران نجف

آن طرف بر سر نی دین تو شد قاب کریم

به همان قاریِّ نیزه به غم مجلس می

توبه ام بشنو و وا کن خودت ابواب کریم

با نگاه تو خدایی می شود عبد حقیر

می شوم یاور تنهاییِّ سرداب کریم

 

**************

 

غزل مناجات – روضه حضرت علی

 

بوی رحمت می رسد از قبله گاه

داده حق مخلوق مجرم را پناه

ماه غفران است ماه بندگی

ماه توبه  ماه ندبه  ماه آه

واشده درهای لطف و مغفرت

بر روی این عبد زار و روسیاه

رو سیاه و خاطیَّم امّا ببخش

یا رب این درمانده را بر حقِّ شاه

حقِّ شاه لو کشف سردار بدر

حقِّ قدر لیلة ُ القدرت اله

حقِّ حیدر روح قرآن مبین

حقِّ آهی که شنیده گوش چاه

حقِّ آن روزی که دستش بسته بود

کوثرش شد روبرو با یک سپاه

حقِّ آن یاسی که شد رنگش کبود

غسل شد با گریه زیر نور ماه

حقِّ مولا حقِّ زهرا حقِّ شب

حقِّ زینب حقِّ تب در قتلگاه

حقِّ ارباب غریبم ای خدا

در جوار خود بده بر من پناه

 

 **************

 

غزل – وداع با ماه مبارک

 

آه ای ماه الهی بی تو من مستأصِلم

می روی از دست من انگار ای وای از دلم

روزهای رحمت و شبهای پر فیضت گذشت

جمع شد خوان عطای یار ای وای از دلم

کو  کجا رفت   آن صفای ناب نجوای سحر؟!

کو خلوص سفره ی افطار ای وای از دلم

لحظه های با خدا بودن چه زود از دست رفت؟!

رفت ساعات خوش دیدار ای وای از دلم

لیلة ُ القدری گذشت و قدر آن را باختم

کوله باری جرم و حالی زار ای وای از دلم

عید فطر آمد ولی عطر حضورش حس نشد

غصِّه شد روی سرم آوار ای وای از دلم

 

**************



تقدیم به بلبل سحرگاه ماه خدا حاج منصور ارضی


 

ای کاش شود زمزمه هایم مَرضی

عرشی شوم آخر عاقبت چون "ارضی"

ماه تو رسید و از تو می خواهم تا .....

شوری بدهی به ناله هایم قرضی

هر چند گنهکارم و آلوده ولی

هرگز به عذاب تو ندارم فرضی

بر فرض که من مجرم و خاطی هستم

بخشندگیِّ تو که ندارد مرزی

حالا که شدم در حرم دل مهمان

ردََّم نکن و نگو برو :    تو هرزی

من بنده یِ نا قابلم امّا یا رب

تو بیشتر از خیال من می ارزی

 

 سلامتی حاج منصور ارضی صلوات